loading...
هسته علمدار
مسئول هسته بازدید : 336 دوشنبه 18 شهریور 1392 نظرات (0)
جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی مودبانه گفت: بخشید اقا من میتونم یکم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟
مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود،مث آتشفشان از جا برخواست و میان جمعیت،یقه جوان را با عصبانیت گرفت و محکم او را به دیوار کوبید!!
وفریاد زد مرتیکه عوضی خجالت نمیکشی،مگه خودت ناموس نداری...

3.jpg

جوان اما خیلی آرام،بدون اینکه از حرفهای مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد،همانطور مودبانه ادامه داد؛عذر میخام فکر نمیکردم این همه عصبی و غیرتی بشین،دیدم همه مردم دارن بدون اجازه و بالذت نگاه میکنن،من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم تا نامردی نکرده باشم...
مرد خشکش زد... همانطور که یقه جوان را گرفته بود آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد...
27915655717448728953.png
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    فعالیت هسته علمدار را چگونه می بینید؟؟
    آیا مسابقه ی ماهانه در سایت اجرا شود؟؟؟؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 190
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 20
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 35
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 57
  • بازدید ماه : 204
  • بازدید سال : 820
  • بازدید کلی : 134,415
  • کدهای اختصاصی
    <-BlogTitle->

    پشتیبانی